تدوین قوانین مصری توسط داریوش
بنا به گفته دیودوروس سیسیلی، داریوش اول، ششمین کسی بود که قوانین باستانی مصر را تدوین نمود. یافته شدن یک سند« Palimpset» (پاپیروسی که یکبار پاک شده و دوباره بر روی آن نوشته شده است) به عنوان سندی بر حقانیت گفته دیودوروس در نظر گرفته میشود. بنا به این سند که متن نامهای از جانب داریوش اول خطاب به شهرب (ساتراپ) مصر میباشد از او خواسته شده تا خردمندان مصری را گردآوری کرده و ایشان را به نزد وی در شوش بفرستد تا مجموعه قوانین مصر تا زمان ورود پارسیان به مصر را تدوین نمایند. دو دیدگاه در اینجا بررسی میشود. دونالد ردفورد در گفتار اول، با لحنی ستیزهجویانه تدوین قوانین مصر توسط داریوش اول را به چالش میکشد. و گاه با گفتههای ضد و نقیض خود خواننده را به این گمان میاندازد که بیش از آنکه به بررسی مسیر قانونگذاری در مصر توجه داشته باشد سعی در زیر سوال بردن عمل داریوش دارد و این جهتگیری را از ابتدای گفتار خود و در انتخاب عنوان آن بهکاربرده است. در سه گفتار بعد که در دنباله گفتار اول آمده، نویسندگان بیشتر با دیدی مثبت به عمل داریوش نگریستهاند. لازم به ذکر است که در اینجا تنها آن بخشی از گفتارها که ارتباط مستقیم با موضوع بحث داشتهاند، ارائه شدهاند.
1- تدوین ادعایی قوانین مصر در دوران داریوش اول:
محققان بسیاری در دوران گذشته و حال ادعا نمودهاند که داریوش اول نخستین کسی بود که قوانین مصر را مدون نمود. ادعایی که به برخی از منابع مصری استناد کرده و غالباً بر مینای نوشتههای کلاسیک بخصوص دیودوروس سیسیلی است. بسیار پیش از اینکه دیودوروس فهرست قانونگذاران خود را بنویسد. مفهوم قانونگذاری در سنت مصری امری کاملاً بیگانه است. «اجداد»، بصورت انفرادی یا دست جمعی توسط وصیتنامهای که مینوشتند امر به استفاده مناسب از استانداردهای زندگی میدادند اما این گونه از خردمندی به معنای قانونگذاری نبود. هر شاهی قوانین سلطنتی (wd -nsw) را اعلام مینمود که مطابق « Ma,at» (به معنای عدالت، فرمان و یا درستکاری اخلاقی) بود. و انتظار میرفت تا وجه مشخصه فرمانروایی وی، «ایجاد قوانین خوب» (smn hpw nfrw) باشد. اما بطور معمول شاهان بخاطر انشا قوانین جدید در خاطر آیندگان باقی نمیماندند. عمل دیودوروس کوششی در جهت هلنی کردن یک بنیاد مصری برای مصرف خارجی بوده و هیچ ریشه بومی نداشت.
ملاک انتخاب سه نفر اول در فهرست دیودوروس، مصنوعی بوده و به شکل وسیعی به مفهومی هلنی وابسته است. افزودن نام «منس» (Menes) از آن روست که به عنوان نخستین شاه در مدل هلنی جایگاه مناسبی داشت و فواید تمدن را به کشور خود معرفی کرده است. «ساسیخیس» ( (Sasychis به سبب اشتهار سلسله چهارم به جمعآوری کننده متون و تنظیم فرامین آئینی ، در روایات عامیانه متاخر، به این فهرست راه یافت. و «سسوسیس» (Sesoosis) که شکل تحریف شده نام «سسوستریس» ((Sesostris است را به سبب شهرت افسانهایش در نوآوری و بدعت نمیتوانست از قلم بیاندازد.
حضور «بوخوریس» (Bocchoris) در این فهرست گیجکننده است. حکومت او بیش از 6 سال نبود و هیچ متنی از آن دوره از هوشمندی وی در قانونگذاری تجلیل نمیکند.با این حال دیودوروس از او به عنوان قانونگذاری که قوانین شاهی را تدوین و منظم نمود، یاد میکند. میتوان تصور نمود که در اینجا دیودوروس از خاطره برخی از فعالین حقوقی بهرهبرداری کرده اما استفاده غیر تاریخی از سلطنت او به عنوان محملی برای روایات عامیانه، آنرا قابل اعتراض و غیر محتمل نموده است. بوخوریس و «آماسیس» ((Amasis هر دو در این امر که بزرگترین پادشاهان پیش از یک یورش بزرگ به مصر بودند، مشترک هستند. در واقع«مبحث قانونگذاری داریوش» میتواند ریشه خلق مجموعهای از قانونگذاران بومی دروغین باشدکه پشتیبانی تاریخی در منابع دموتیک یافته است.
واژهنامه مصری از نظر لغات و عبارات حقوقی و قانونی غنی است و برای ملتی که نگران عدالت(Ma,at) هوشمندانه در تمامی جنبههای جامعه است، شناسایی دقیق منابع مشروعیت نباید تعجبآور باشد.
بطور کلی مصریان، یک بستر الهی را برای تمامی قوانین الزامی میدانستند. باید به نقش «توت» (thoth) در نوشتن قوانین و فرامین الهی که از قلم او پدید میآمدند- بخصوص در هزاره اول- توجه نماییم. که به افزایش توسل به نقش حقوقی خدایان در آن دوران اشاره مینماید. این موضوع غالباً به شکل «تصمیم خدا» (Gottesentscheidung) و از طریق سروش صورت میگرفته است.
اکثریت قانونگذاری مصری توسط فراعنه مشخص میگردیدو مستقیماً به «شاه» یا «به آنکه در قصر است» و یا به سادگی به«قصر» نسبت داده میشد. چه در تئوری و چه در عمل، فرمان سلطنتی
(wd-nsw) میتوانست هر حکمِ امری، عقیدتی و یا احساساتی باشد که از دهان شاه خارج میگردیدهمچنین میتوانست دربردارنده یک نواوری سلطنتی باشد که غالباً به شکل عبارت « او آنرا به یادبود پدر خویش (فلان خدا) بنا کرد، بنا کرد برای او...».حتی یک نامه ساده در باره روابط سلطنتی میتوانست تحت عنوان فرمان سلطنتی (wd-nsw) قرار گیرد. در بخشنامههای سلطنتی که توسط شاه به فردی داده میشد به شکل کنایه از واژه قصر استفاده میشد و توسط عباراتی مانند « آنچه که در مقام عظما قصر گفته شد» یا «فرمان صادر شده در مقام عظما قصر» نیروی مشروع قانونی خاصی به او داده میشد.
دو واژه دیگر که نقش شاه را به عنوان یک منبع حقوقی نشان میدهند «sbrw» و «sb3yt» هستند که معمولاً طرح ، برنامه یا نقشه ترجمه میشوند. اما معنای تقریبی «تصمیم اجرایی» را دارند. در حقیقت مراد از عبارت «iri sbrw» (اتخاذ تصمیم اجرایی) فرمانروایی است و عبارت «sbrw npbw» به معنای روند قانونگذاری است. «sb3yt» به معنای «آموزش»، کاربرد گستردهای در متونی دارد که مروج این تفکرند که شاه منبع خردمندی است و درباریان غالباً خود را به عنوان چشمان شاه توصیف میکردند که آموزه های وی را استماع مینمودند.
شواهدی از قوانین محلی در دست است که مستقل از فراعنه بودند. جمله تهدیدآمیز «مورد او به عنوان ساکن شهر خودش قضاوت نخواهد شد» در تقابل با حوزه قضایی محلی است. همچنین بطور مشابهی شخص میتواند از عباراتی مانند «قانون مصر علیا» و یا «قانون بازار-باغبانها» ، استلال نماید که قانون محلی مورد قبول بوده و رواج داشته است.مصر در شرایطی وارد ربع پایانی قرن ششم پیش از میلاد شد که شاید خیرهکننده ترین سیستم حقوقی را در جهان داشت. قانون املاک(Property Law)، قانون قراردادها(Contract Law) و قانون مالیاتی(Tax law) آن به بالاترین سطح پیشرفت رسیده بود. حال ممکن است این سوال پیش بیاید که تازهواردی مانند داریوش چه کاری میخواست با این قوانین انجام دهد.؟ با توجه به طبقه بندی بسیار پیچیده مصری او نمیتوانست از آن قوانین استفاده کند یا در جایی به کار ببردشان و محتملاً آنها را درک نمیکرد. آنچه که داریوش انجام داد هیچ نفعی برای مصریان نداشت. او قوانین مصریان را به شکلی نازلتر و در قالبی غیر دوستانه بازنویسی نمود.حتی اگر او مفهوم تنفیذ این قوانین را در نظر داشت باز هم خودفریبی بیمعنایی را به کار برده زیرا که به دشواری میتوانست از تنفیذ قوانین جامعه بزرگ و ماسبات بازرگانی اجتماع مصری سرباز زند.و اگر هم قوانین منتخب پادشاهان قدیمیتر مصر را لغو مینمود کاری بیشتر از آنچه که فراعنه در چنین موقعیتهایی انجام میدادند نمیتوانست انجام دهد.
2- قانون را در پارسی «داد» (Data) مینامیدند. هیمنه سیستم قضایی پارسی موجب ورود این واژه به زبانهای آرامی ، عبری و دیگر زبانها گردید. افلاطون شک ندارد که تدوین قوانین خوب توسط داریوش موجب سرپا ماندن شاهنشاهی پارسیان تا عصر وی گردید.با این حال ایشان تمایلی به تحمیل قوانین، زبان یا مذهب خود به ملل تحت انقیادشان نداشتند. پادشاهان هخامنشی به سطح کاملاً مشخص و تعریف شدهای از تعامل اعتقاد داشتند. و توسط احکام سلطنتی ، حقوقدانان محلی قوانین مردم خود را تدوین نموده و اقتدار شاهنشاهی موجب اجرا آن قوانین میگردید.
بنا به مجوز سلطنتی ، یهودیان بنا به قوانین کتاب مقدس، مصریان بر طبق قوانین کهن مصری و ایرانیان بر حسب دستورات اوستا و سنتهای محلیشان عمل میکردند. یک سند دموتیک (هیروگلیف جدید) مصری که عبارت از نامهایست که توسط داریوش به ساتراپ مصر نوشته شده این امر را نشان میدهد:
« بگذار تا مردان خردمند از بین جنگاوران، روحانیون و منشیان از (مدارس) معابد جمع شده و نزد من فرستاده شوند. و قوانین کهن مصری که تا سال 44 سلطنت آماسیس(Amasis) (که اولین سال اشغال مصر توسط پارسیان بود) پدید آمدهاندو قوانینی که مربوط به فرعونها، معابد و مردم است به دربار من در اینجا فرستاده شوند.»
به دنبال این دستور داریوش، محققان قضایی مصر، قانون ملی مصر را تدوین کرده و آنرا تحت اقتدار سلطنتی به اجرا درآوردند. مصریان به حدی از این تدبیر خرسند شدند که داریوش را در سلک بزرگترین قانونگذاران ملی خود درآوردند. سیاست خیراندیشانه پارسیان تاثیر بسیار زیادی بر مردم معاصر و پسینیان برجای گذاشت و اسناد بابلی، مصری، عبرانی و یونانی خبر از احترام ملل تحت انقیاد و ایالات دیگر به شاهنشاهی پارسی ، میدهد. (Daryaee 2012,135)
3- ادعای دیودوروس(95،1) در مورد اینکه داریوش ششمین و آخرین قانونگذار مصر بود توسط یک سند مصری بشکل آشکاری تایید گردید.این سند یک متن دموتیک است که در پاپیروس دموتیک شماره 215 در کتابخانه ملی (Biblotheque Nationale ) نگهداری میشود. بنا به این متن داریوش در سال سوم حکومت خود به ساتراپش در مصر دستور داد تا مردان خردمند را از بین جنگاوران، روحانیون و منشیان مصر جمعآوری نماید تا ایشان قوانین پیش از سال چهل و چهارم سلطنت آماسیس را مدون نمایند. این مجمع به مدت 16 سال و تا سال نوزدهم حکومت داریوش دایر بود. اسپیگلبرگ ((Spiegelberg ویراستار این متن معتقد است که این مجمع در فاصله سالهای 19 تا 27 حکومت داریوش (در اینجا متن ناخواناست) به همراه شاه، در شوش تشکیل جلسه داد. و مجموعه قوانین به خطوط آرامی و دموتیک بر روی پاپیروس رونویسی شدند. بدین ترتیب شاه بزرگ کار تدوین قوانین را انجام داد و قوانین مصری را تا پایان حکومت آماسیس گردآوری نمود تا راهنمای روشن و شفافی برای قوانین محلی مصر فراهم آید که بویژه برای ساتراپی مصر مفید بود. داریوش دستور داد تا نسخه آرامی از این مجموعه قضایی فراهم گردد، چرا که آرامی زبان اداری شاهنشاهی هخامنشی بود و این موجب گردید تا مقامات دولتی بتوانند به این مجموعه قوانین دسترسی داشته باشند.( (Gershevitch 1985,507-8
4- ستون C از واقعهنگار دموتیک شماره 225، حاوی نامهای از داریوش خطاب به ساتراپ خود در مصر است که به او دستور میدهد تا جنگاوران، روحانیون و منشیان را به دربار او در شوش بفرستد. این مردان باید قوانین bp فرعونها معابد و مردم را جمعآوری میکردند. واژه bp که غالباً قانون ترجمه میگردد، در اصل به معنی «حق قانونی» ((Legal Right است که در عرف و عمل به سنت یا نُرم تعریف میشود.این سنتها به دو زبان آرامی و دموتیک نوشته شدند.که احتمالاً آرامی برای مقام ساتراپی و دموتیک برای مردم مصر نوشته شده بودند.
پس میتوان گفت که داریوش تنها رسوماتی((bpw که در مصر رعایت میشدند را جمعآوری و تدوین نمود.«فری» این تدوین را نمونهای از اجازه دادن شاهنشاهی هخامنشی به رعایت نُرمهای محلی میداند. ( Fried 2004,75)
Bibilography:
1- Daryaee, Touraj. 2012. The Oxford Handbook of Iranian History. Oxford: University press
2-Fried, Lisbeth S. 2004. The Priest and the Great King: Temple-Palace Relations in the Persian Empire.Winona Lake, IN: Eisenbrauns
3- Gershevitch, Ilya, ed. 1985.The Cambridge History of Iran (vol. 2) The Median and Achaemenian Periods.Cambridge: Cambridge University Press.
4- Redford, Donald B. 2001. The So-Called “Codification” of Egyptian Law under Darius I in " PERSIA AND TORAH" edited by James W. Watts. pp. 135-160. Atlanta: Society of Biblical Literature