تدوین قوانین مصری توسط داریوش

تدوین قوانین مصری توسط داریوش

بنا به گفته دیودوروس سیسیلی، داریوش اول، ششمین کسی بود که قوانین باستانی مصر را تدوین نمود. یافته شدن یک سند« Palimpset» (پاپیروسی که یک‌بار پاک شده و دوباره بر روی آن نوشته شده است) به عنوان سندی بر حقانیت گفته دیودوروس در نظر گرفته می‌شود. بنا به این سند که متن نامه‌ای از جانب داریوش اول خطاب به شهرب (ساتراپ) مصر می‌باشد از او خواسته شده تا خردمندان مصری را گردآوری کرده و ایشان را به نزد وی در شوش بفرستد تا مجموعه قوانین مصر تا زمان ورود پارسیان به مصر را تدوین نمایند. دو دیدگاه در این‌جا بررسی می‌شود. دونالد ردفورد در گفتار اول، با لحنی ستیزه‌جویانه تدوین قوانین مصر توسط داریوش اول را به چالش می‌کشد. و گاه با گفته‌های ضد و نقیض خود خواننده را به این گمان می‌اندازد که بیش از آنکه به بررسی مسیر قانون‌گذاری در مصر توجه داشته باشد سعی در زیر سوال بردن عمل داریوش دارد و این جهت‌گیری را از ابتدای گفتار خود و در انتخاب عنوان آن به‌کاربرده است. در سه گفتار بعد که در دنباله گفتار اول آمده، نویسندگان بیشتر با دیدی مثبت به عمل داریوش نگریسته‌اند. لازم به ذکر است که در این‌جا تنها آن بخشی از گفتارها که ارتباط مستقیم با موضوع بحث داشته‌اند، ارائه شده‌اند.    

1- تدوین ادعایی قوانین مصر در دوران داریوش اول:

محققان بسیاری در دوران گذشته و حال ادعا نموده‌اند که داریوش اول نخستین کسی بود که قوانین مصر را مدون نمود. ادعایی که به برخی از منابع مصری استناد کرده و غالباً بر مینای نوشته‌های کلاسیک بخصوص دیودوروس سیسیلی است. بسیار پیش از اینکه دیودوروس فهرست قانونگذاران خود را بنویسد. مفهوم قانونگذاری در سنت مصری امری کاملاً بیگانه است. «اجداد»، بصورت انفرادی یا دست جمعی توسط وصیت‌نامه‌ای که می‌نوشتند امر به استفاده مناسب از استاندارد‌های زندگی می‌دادند اما این گونه از خردمندی به معنای قانون‌گذاری نبود. هر شاهی قوانین سلطنتی (wd -nsw) را اعلام می‌نمود که مطابق « Ma,at» (به معنای عدالت، فرمان و یا درستکاری اخلاقی) بود. و انتظار می‌رفت تا وجه مشخصه فرمانروایی وی، «ایجاد قوانین خوب» (smn hpw nfrw) باشد. اما بطور معمول شاهان بخاطر انشا قوانین جدید در خاطر آیندگان باقی نمی‌ماندند. عمل دیودوروس کوششی در جهت هلنی کردن یک بنیاد مصری برای مصرف خارجی بوده و هیچ ریشه بومی نداشت.

ملاک انتخاب سه نفر اول در فهرست دیودوروس، مصنوعی بوده و به شکل وسیعی به مفهومی هلنی وابسته است. افزودن نام «منس» (Menes) از آن روست که به عنوان نخستین شاه در مدل هلنی جایگاه مناسبی داشت و فواید تمدن را به کشور خود معرفی کرده است. «ساسی‌خیس» ( (Sasychis به سبب اشتهار سلسله چهارم به جمع‌آوری کننده متون و تنظیم فرامین آئینی ، در روایات عامیانه متاخر، به این فهرست راه یافت. و «سسوسیس» (Sesoosis) که شکل تحریف شده نام «سسوستریس» ((Sesostris است را به سبب شهرت افسانه‌ایش در نوآوری و بدعت نمی‌توانست از قلم بیاندازد.

حضور «بوخوریس» (Bocchoris) در این فهرست گیج‌کننده است. حکومت او بیش از 6 سال نبود و هیچ متنی از آن دوره از هوشمندی وی در قانون‌گذاری تجلیل نمی‌کند.با این حال دیودوروس از او  به عنوان قانون‌گذاری که قوانین شاهی را تدوین و منظم نمود، یاد می‌کند. می‌توان تصور نمود که در اینجا دیودوروس از خاطره برخی از فعالین حقوقی بهره‌برداری کرده اما استفاده غیر تاریخی از سلطنت او به عنوان محملی برای روایات عامیانه، آنرا قابل اعتراض و غیر محتمل نموده است. بوخوریس و «آماسیس» ((Amasis هر دو در این امر که بزرگترین پادشاهان پیش از یک یورش بزرگ به مصر بودند، مشترک هستند. در واقع«مبحث قانون‌گذاری داریوش» می‌تواند ریشه خلق مجموعه‌ای از قانونگذاران بومی دروغین باشدکه پشتیبانی تاریخی در منابع دموتیک یافته است.  

واژه‌نامه مصری از نظر لغات و عبارات حقوقی و قانونی غنی است و برای ملتی که نگران عدالت(Ma,at) هوشمندانه در تمامی جنبه‌های جامعه است، شناسایی دقیق منابع مشروعیت نباید تعجب‌آور باشد.

بطور کلی مصریان، یک بستر الهی را برای تمامی قوانین الزامی می‌دانستند. باید به نقش «توت» (thoth) در نوشتن قوانین و فرامین الهی که از قلم او پدید می‌آمدند- بخصوص در هزاره اول- توجه نماییم. که به افزایش توسل به نقش حقوقی خدایان در آن دوران اشاره می‌نماید. این موضوع غالباً به شکل «تصمیم خدا» (Gottesentscheidung) و از طریق سروش صورت می‌گرفته است.

اکثریت قانون‌گذاری مصری توسط فراعنه مشخص می‌گردیدو مستقیماً به «شاه» یا «به آنکه در قصر است» و یا به سادگی به«قصر» نسبت داده می‌شد. چه در تئوری و چه در عمل، فرمان سلطنتی

(wd-nsw) می‌توانست هر حکمِ امری، عقیدتی و یا احساساتی باشد که از دهان شاه خارج می‌گردیدهمچنین می‌توانست دربردارنده یک نواوری سلطنتی باشد که غالباً به شکل عبارت « او آنرا به یادبود پدر خویش (فلان خدا) بنا کرد، بنا کرد برای او...».حتی یک نامه ساده در باره روابط سلطنتی می‌توانست تحت عنوان فرمان سلطنتی (wd-nsw) قرار گیرد. در بخشنامه‌های سلطنتی که توسط شاه به فردی داده می‌شد به شکل کنایه از واژه قصر استفاده می‌شد و توسط عباراتی مانند « آنچه که در مقام عظما قصر گفته شد» یا «فرمان صادر شده در مقام عظما قصر» نیروی مشروع قانونی خاصی به او داده می‌شد.

دو واژه دیگر که نقش شاه را به عنوان یک منبع حقوقی نشان می‌دهند «sbrw» و «sb3yt» هستند که معمولاً طرح ، برنامه یا نقشه ترجمه می‌شوند. اما معنای تقریبی «تصمیم اجرایی» را دارند. در حقیقت مراد از عبارت «iri sbrw» (اتخاذ تصمیم اجرایی) فرمانروایی است و عبارت «sbrw npbw» به معنای روند قانون‌گذاری است. «sb3yt» به معنای «آموزش»، کاربرد گسترده‌ای در متونی دارد که مروج این تفکرند که شاه منبع خردمندی است و درباریان غالباً خود را به عنوان چشمان شاه توصیف می‌کردند که آموزه های وی را استماع می‌نمودند.

شواهدی از قوانین محلی در دست است که مستقل از فراعنه بودند. جمله تهدید‌آمیز «مورد او به عنوان ساکن شهر خودش قضاوت نخواهد شد» در تقابل با حوزه قضایی محلی است. همچنین بطور مشابهی شخص می‌تواند از عباراتی مانند «قانون مصر علیا» و یا «قانون بازار-باغبان‌ها» ، استلال نماید که قانون محلی مورد قبول بوده و رواج داشته است.مصر در شرایطی وارد ربع پایانی قرن ششم پیش از میلاد شد که شاید خیره‌کننده ترین سیستم حقوقی را در جهان داشت. قانون املاک(Property Law)، قانون قراردادها(Contract Law) و قانون مالیاتی(Tax law) آن به بالاترین سطح پیشرفت رسیده بود. حال ممکن است این سوال پیش بیاید که تازه‌واردی مانند داریوش چه کاری می‌خواست با این قوانین انجام دهد.؟ با توجه به طبقه بندی بسیار پیچیده مصری او نمی‌توانست از آن قوانین استفاده کند یا در جایی به کار ببردشان و محتملاً آنها را درک نمی‌کرد. آنچه که داریوش انجام داد هیچ نفعی برای مصریان نداشت. او قوانین مصریان را به شکلی نازلتر و در قالبی غیر دوستانه بازنویسی نمود.حتی اگر او مفهوم تنفیذ این قوانین را در نظر داشت باز هم خود‌فریبی بی‌معنایی را به کار برده زیرا که به دشواری می‌توانست از تنفیذ قوانین جامعه بزرگ و ماسبات بازرگانی اجتماع مصری سرباز زند.و اگر هم قوانین منتخب پادشاهان قدیمی‌تر مصر را لغو می‌نمود کاری بیشتر از آن‌چه که فراعنه در چنین موقعیت‌هایی انجام می‌دادند نمی‌توانست انجام دهد.

2- قانون را در پارسی «داد» (Data) می‌نامیدند. هیمنه سیستم قضایی پارسی موجب ورود این واژه به زبانهای آرامی ، عبری و دیگر زبانها گردید. افلاطون شک ندارد که تدوین قوانین خوب توسط داریوش موجب سرپا ماندن شاهنشاهی پارسیان تا عصر وی گردید.با این حال ایشان تمایلی به تحمیل قوانین، زبان یا مذهب خود به ملل تحت انقیاد‌شان نداشتند. پادشاهان هخامنشی به سطح کاملاً مشخص و تعریف شده‌ای از تعامل اعتقاد داشتند. و توسط احکام سلطنتی ، حقوق‌دانان محلی قوانین مردم خود را تدوین نموده و اقتدار شاهنشاهی موجب اجرا آن قوانین می‌گردید.

بنا به مجوز سلطنتی ، یهودیان بنا به قوانین کتاب مقدس، مصریان بر طبق قوانین کهن مصری و ایرانیان بر حسب دستورات اوستا و سنت‌های محلی‌شان عمل می‌کردند. یک سند دموتیک (هیروگلیف جدید)  مصری که عبارت از نامه‌ایست که توسط داریوش به ساتراپ مصر نوشته شده این امر را نشان می‌دهد:

« بگذار تا مردان خردمند از بین جنگاوران، روحانیون و منشیان از (مدارس) معابد جمع شده و نزد من فرستاده شوند. و قوانین کهن مصری که تا سال 44 سلطنت آماسیس(Amasis)  (که اولین سال اشغال مصر توسط پارسیان بود) پدید آمده‌اندو قوانینی که مربوط به فرعون‌ها، معابد و مردم است به دربار من در اینجا فرستاده شوند.»

به دنبال این دستور داریوش، محققان قضایی مصر، قانون ملی مصر را تدوین کرده و آنرا تحت اقتدار سلطنتی به اجرا در‌آوردند. مصریان به حدی از این تدبیر خرسند شدند که داریوش را در سلک بزرگترین قانون‌گذاران ملی خود درآوردند. سیاست خیراندیشانه پارسیان تاثیر بسیار زیادی بر مردم معاصر و پسینیان بر‌جای گذاشت و اسناد بابلی، مصری، عبرانی و یونانی خبر از احترام ملل تحت انقیاد و ایالات دیگر به شاهنشاهی پارسی ، می‌دهد. (Daryaee 2012,135)

3- ادعای دیودوروس(95،1) در مورد اینکه داریوش ششمین و آخرین قانونگذار مصر بود توسط یک سند مصری بشکل آشکاری تایید گردید.این سند یک متن دموتیک است که در پاپیروس دموتیک شماره 215 در کتابخانه ملی (Biblotheque Nationale )   نگه‌داری می‌شود. بنا به این متن داریوش در سال سوم حکومت خود به ساتراپش در مصر دستور داد تا مردان خردمند را از بین جنگاوران، روحانیون و منشیان مصر جمع‌آوری نماید تا ایشان قوانین پیش از سال چهل و چهارم سلطنت آماسیس را مدون نمایند. این مجمع به مدت 16 سال و تا سال نوزدهم حکومت داریوش دایر بود. اسپیگلبرگ ((Spiegelberg   ویراستار این متن معتقد است که این مجمع در فاصله سالهای 19 تا 27 حکومت داریوش (در اینجا متن ناخوانا‌ست) به همراه شاه، در شوش تشکیل جلسه داد. و مجموعه قوانین به خطوط آرامی و دموتیک بر روی پاپیروس رونویسی شدند. بدین ترتیب شاه بزرگ کار تدوین قوانین را انجام داد و قوانین مصری را تا پایان حکومت آماسیس گردآوری نمود تا راهنمای روشن و شفافی برای قوانین محلی مصر فراهم آید که بویژه برای ساتراپی مصر مفید بود. داریوش دستور داد تا نسخه آرامی از این مجموعه قضایی فراهم گردد، چرا که آرامی زبان اداری شاهنشاهی هخامنشی بود و این موجب گردید تا مقامات دولتی بتوانند به این مجموعه قوانین دست‌رسی داشته باشند.( (Gershevitch 1985,507-8

4- ستون C از واقعه‌نگار دموتیک شماره 225، حاوی نامه‌ای از داریوش خطاب به ساتراپ خود در مصر است که به او دستور می‌دهد تا جنگاوران، روحانیون و منشیان را به دربار او در شوش بفرستد. این مردان باید قوانین bp فرعونها معابد و مردم را جمع‌آوری می‌کردند. واژه bp که غالباً قانون ترجمه می‌گردد، در اصل به معنی «حق قانونی» ((Legal Right است که در عرف و عمل به سنت یا نُرم تعریف می‌شود.این سنت‌ها به دو زبان آرامی و دموتیک نوشته شدند.که احتمالاً آرامی برای مقام ساتراپی و دموتیک برای مردم مصر نوشته شده بودند.

پس می‌توان گفت که داریوش تنها رسوماتی((bpw که در مصر رعایت می‌شدند را جمع‌آوری و تدوین نمود.«فری» این تدوین را نمونه‌ای از اجازه دادن شاهنشاهی هخامنشی به رعایت نُرم‌های محلی می‌داند. ( Fried 2004,75)

 

 

Bibilography:

1- Daryaee, Touraj. 2012. The Oxford Handbook of Iranian History. Oxford: University press

2-Fried, Lisbeth S. 2004. The Priest and the Great King: Temple-Palace Relations in the Persian Empire.Winona Lake, IN: Eisenbrauns

3- Gershevitch, Ilya, ed. 1985.The Cambridge History of Iran (vol. 2) The Median and Achaemenian Periods.Cambridge: Cambridge University Press.

4- Redford, Donald B. 2001. The So-Called “Codification” of Egyptian Law under Darius I in " PERSIA AND TORAH" edited by James W. Watts. pp. 135-160. Atlanta: Society of Biblical Literature  

 

 

گزارش بروسوس از آئین ستایش بغ‌بانو آناهیتا در دوران اردشیر دوم هخامنشی


گزارش بروسوس از آئین ستایش بغ‌بانو آناهیتا در دوران اردشیر دوم هخامنشی

 

بروسوس،(FGrH 680 F11 (1

پارسیان، مادی‌ها و مغان به تجسما‌ت چوبی یا سنگی خدایان باور ندارند اما همانند فیلسوفان به آتش وآب معتقدند(2)..بعدها و بعد از گذشت سالهای بسیار،همانگونه که بروسوس در کتاب سوم تاریخ کلدانی خود گفت(3)، آنها شروع به عبادت مجسمه‌ها‌ی در اشکال انسانی نمودند. اردشیر پسر داریوش ، پسر اُِخوس(4) این شیوه را ترویج داد . او نخستین کسی بود که که تصویری از آفرودیت آنایتیس (5) را در بابل برپا ساخت و آنرا برای دیگر عبادت کنندگان اهل شوش، اکباتان،پارس و باکتریا و اهالی دمشق و سارد نیز لازم دانست (6) .

نکات مهم:

1- این قسمت نقل قولی‌ست از Protrepticus  (V,65.2-3) نوشته نویسنده مسیحی، کلمنس اهل اسکندریه که در سالهای حد فاصل 216/211 150 میلادی می‌زیست.

2- این پژواکی از اظهارات هرودوت و استرابو‌ است. نوشته‌های کلمنس با اشاراتی برگرفته از ادبیات یونانی مشخص گردیده

3- تاریخ بروسوس احتمالاً Bobyloniaca  نامیده می‌شده. ببینید Burstein 1978 ؛ Kuhrt 1987a , Verbrugghe & Wickersham 1996.

4- این ترجمه‌ایست ناشیانه ازعبارت «اردشیر، پسر داریوش اَخوس» و بنا‌بر این منظور اردشیر دوم است.

5- آناهیتا، بغ‌بانوی کهن ایرانی، در زمان‌های گوناگون توسط نویسندگان کلاسیک با آرتمیس، آتنا و آفرودیت یکی پنداشته شده.اگر چه او بشکل هلنی شده آنایتیس نیز یافت شده و یا به عنوان آرتمیس پارسی معرفی گردیده است (برای نگاهی متفاوت، ببینید: Brosius 1998). بنظر می‌رسد که در گذر زمان او جلوه‌هایی از ایشتر، ایزد‌بانوی عشق شهوانی و جنگ بین‌النهرین  و نانایا، ایزدبانوی مرتبط با وی را جذب کرده (Boyce 1982: 29-31; Malandra 1983: 118-19)

6- معنی این عبارت کاملاً معلوم نیست. با توجه به تفاوت در جمله بندی ممکن است حکم صادره در مورد ساکنان ایران بزرگ (سوسیانا، ماد، پارس، باکتریا) برای برپا داشتن گونه‌ای از آیین نیایش برای این بغ‌بانوی محبوب که عباد‌تش بسیار رواج داشت، باشد. به طور همزمان شاه دستور داد تاپرستشگاه‌های آناهیتا در مرکز ساتراپی بابل، ماورا‌النهر و آسیای صغیر تاسیس گردند ( در این دوره مصر تحت کنترل پارس‌ها نبود) تا به عنوان کانونی برای گردهمایی جماعت‌های پراکنده پارسی در شاهنشاهی عمل نمایند (Briant 1996a: 698-9 [2002b: 678-9] ) البته این چیزی بیش از یک فرضیه نیست و چگونگی ارتباط آن با نیایش‌های منحصر به‌فرد آناهیتا که توسط اردشیر دوم در برخی از کتیبه‌هایش صورت می‌گیرد همچنان مبهم است.. یک احتمال مهم، یشتی از اوستا است که به آناهیتا اختصاص دارد ] منظور باید یشت پنجم یا همان آبان یشت باشد که ویژه ستایش این بغ‌بانوی بزرگ است[  ( (Stanzas 126-9و حاوی بخشی ‌است که جزئیات ظاهر و لباس او را توضیح می‌دهد که موجب می‌گردد تا وجود مجسمه‌های آینی به خاطرمان خطور کند. توجه نمایید که پلوتارخ در «Artax. 27.4» به وجود نیایشگاه آناهیتا در اکباتان اشاره می‌کند و ایزیدور در

«Parthian stations 1»  (دوران حکومت آگوستوس؟) به یک معبد آرتمیس (یعنی آناهیتا) اشاره می‌کند که توسط داریوش در شمال بین‌النهرین بنا گردیده بود. (Kuhrt 2009, 566-7)

 

اردوی سورا آناهیتا که درمتون پارسی میانه به شکل اردویسورآناهید از آن نام برده میشود مهمترین ایزد بانوی دین زرتشتی است  که  در آبان یشت  از او بسیار تجلیل شده و بسان دوشیزه‌ای زیبا، قوی و با پوششی از پوست سگ آبی تصویر گردیده او ارابه‌ای که توسط چهار اسب از جنس باران، باد، ابر و بوران کشیده می‌شود را می‌راند. آناهیتا جدا از آنکه ایزد بانوی آبها‌ست بعنوان اعطا کننده باروری نیز پرستش می‌گردد که نطفه مردان و رحم زنان را پالایش کرده و شیر را در پستان جاری می‌کند اورا با «سرسوتی»  هندی مربوط  میدانند . در فرهنگ‌های باستانی پیوندی روحانی بین آب و فرزانگی وجود دارد و  همانگونه که روحانیون به درگاه اردوی سورا برای دریافت حکمت و آگاهی نیایش میکردند در هند نیزسرسوتی این نقش را بر عهده داشت.  جدای از این آناهیتا به پرستندگان خود، توانایی  پیروزی در جنگ‌ها و نابودی دشمنان را نیز اعطا می‌نمود . بنظر می‌رسدکه برخی از ابیاتی که این جنبه ازتوانایی‌های او را نشان می دهند شباهتهای چشم‌گیری با ایزد بانوی بخت و اقبال اشی (اَرت ، اَرد) دارد . اگر چه آناهیتا با استقبال بیشتری در نزد روحانیون روبرو گردید و بتدریج اشی  تحت تاثیر او قرار گرفت و مواهبی که از خدای بخت و اقبال درخواست می‌گردید بعدتر از ایزد بانوی آب‌‌ها درخواست می‌شده.

 آناهیتا مورد علاقه مخصوص شاهان ساسانی بود از این میان معروفترین‌شان نرسه است که  در سنگ نگاره خود در نقش رستم،  نماد پادشاهی را از او دریافت می‌کند و دیگر خسرو پرویز است که بنا به سنت خانوادگی، حمایت این ایزد بانوی محبوب را از خویش در مجلس تاجگذاری خود در طاق بستان به نمایش گذاشته است. نرسه در کتیبه پایکولی (Paikuli) از این ایزد بانوی محبوب با صفت «بانو» ( (banwky نام برده است. بقایای آئین ستایش او اینک نیز  به شکل زیارتگاه هایی مانند بی بی شهربانو در نزدیکی شهر ری قابل مشاهده است.(Boyce 1989,Ardwīsūr Anāhīd, 1003-1007)

ظاهراً آئین ستایش او تحت تاثیر ایشتار الهه بین النهرینی بود که ایزد بانویی بسیار قدرتمند در هزاره اول پیش از میلاد به شمار می آمد و نیایش او در برخی از پانتئون های خارج از جهان سامی(از قبیل ایلام) رواج داشت. ایشتار به عنوان خدای جنگ و عشق ستایش می شد و این با ظهور سحرگاهی و شبانگاهی سیاره ی ونوس که ایشتار به او متصل بود، ارتباط داشت. چرا که ستاره ی شبانگاهی را مربوط به زنان و ستاره ی صبحگاهی را مرتبط با مردان می دانستند.

نام پارسی باستان آن« Anahiti» از شکل یونانی« Anaitis »به دست آمده، که اشکال فارسی میانه «Anahid » و فارسی نوین «Nahid » از آن به دست آمده است. احتمالاً هنگامی که پارسیان باستان در سرزمین ایلام سکنی گزیدند نیایش این بغ بانو را آموختند. آناهیتا با هر دو مظهر (صبحگاهی و شبانگاهی) سیاره  ونوس و ایشتار قدرتمند مرتبط دانسته شد و او را «بانو» (The Lady) که لقب نیایشی الهه گان بین النهرینی بود، نامیدند.آئین نیایش او با محبوبیت گسترده ای روبرو شد و تبدیل به مشکلی برای زرتشتیت راست کیش گردید.ارتباط آئین نیایش آناهیتا، به آئین زرتشتی احتمالاً تا دوره حکومت داریوش دوم صورت نگرفت و پسر اوست که آناهیتا را آشکارا در کتیبه های A²Sa، A²Sd و A²Ha نیایش نموده است . بنابراین بانوی (The Lady)  سیاره ونوس به طور مشهودی تحت عنوان «آناهید بانو» (Anahid i Banu) اما با آئین های نیایش و نمازگزاری زرتشتی مربوط به ایزد بانوی رودخانه ستایش می گردید.(Boyce 1989, Anaitis. 1007- 1008)

کلمنس اسکندرانی به استناد نوشته بروسوس نقل می‌کند (Protrepticu V,65,3) که اردشیر دوم در شهر‌ها و ایالات مختلف شاهنشاهی خود مکان‌هایی برای مجسمه‌های آئینی آفرودیت آنائیتیس برپاساخت.. این نوشته بروسوس  موجب گردید تا این برداشت که بت پرستی نخستین بار در دوره اردشیر دوم به پارسیان معرفی گردید رواج یابد ظاهراً کلمنس از گفتار معروف هرودوت (Historiae 1.131) دایر بر اینکه پارسیان خدایان خود را به شکل انسانی(Anthropoeides) مجسم نمی‌سازند مطلع بوده است. ذکر نام آناهیتا در کتیبه‌ها و اهدا تندیس به او، نشاندهنده این نکته است که اردشیر دوم الویت ویژه‌ای برای این ایزد‌باند قائل بوده و این می‌تواند نشان‌دهنده این نکته باشد که آناهیتا ایزد‌بانوی حامی شاهنشاهی وی بود. این فرض بر این گزارش پلوتارخ می‌باشد(Vita Artaxerxis 3,2) که در آن به این نکته اشاره شده که اردشیر در هنگام تاجگذاری خود به معبد ایزد‌بانویی شبیه به آتنا در نزدیکی پاسارگاد رفت (cf. Leqoq 1997:159). از مجموع گفته‌های فوق نمی‌توان به این نتیجه رسید که آناهیتا زودتر از این زمان در پارس پرستیده نمی‌شد و حتی مغایر این امر نیست که او به‌عنوان  یک ایزد‌بانوی مهم در دوران اولیه هخامنشی به رسمیت شناخته شده باشد. بازتاب این فرض را می‌توان در کتیبه بیستون مشاهده نمو د(نوشتار پارسی باستان کتیبه بیستون،ستون 4، بند 12).که در آن داریوش از حمایت «اهورامزدا و خدایان دیگر» از خود سخن می‌گوید. امروزه اثری از هیچ یک از تندیس‌های مورد اشاره بروسوس باقی نمانده و احتمال کمی می‌رود که عبارات معروف آبان یشت (فقره های 129-126) توصیف دقیقی از یکی از این تندیس‌ها باشند (2006 Jacobs ).] جدا از کرده 30،  فقرات 129-126 از آبان یشت که در آنها آناهیتا به شکل موجودی انسانی تصور گردیده و جامه و تزئینات وی وصف گردیده‌اند، در جای جای این یشت وی با تجسما‌تی اینگونه تصویر شده است که از مهمترین‌شان می‌توان به کرده 19 فقره 78 اشاره نمود[.

 

 

 

:Bibliography

1- Boyce, M. 1989. Anaitis in ”Encyclopedia of Iranica”. Vol. I, Fasc. 9, pp. 1007-1008.

Also available at www. Iranicaonline.org

2-Boyce, M. 1989. Ardwisur Anahid in ”Encyclopedia of Iranica”. Vol. I, Fasc. 9, pp. 1003-1007.

Also available at www. Iranicaonline.org

3- Kuhrt, Amelie.2009. The Persian Empire :A Corpus of Sources from the Achaemenid Period. pp566-7. London :Routledg

4- Jacobs, bruno. 2006. Anahita in "Iconography of Deities and Damons". Zurich: universitat Zurich.

Also available at www. Religionswissenschaft.uniz.ch/idd