لات

نام یکی ازسه خدای محترم  مجمع خدایان پیش از اسلام که بسیار مورد پرستش قرار می گرفتند. دو خدای دیگر « منات» و «العزی» بودند.

دلبستگی عمیقی ثقیف به «اللات» ، اوس و خزرج به « منات» و «قریش» به «العزی» بزرگترین مانع درغلبة صلح آمیز اسلام بر محدودة حجاز بود.غلبه بر این مانع آنچنان سخت بود که بنظر می رسد پیامبر برای مدت کوتاهی به ادامه آئین این سه خدا رضایت داد که به آن «القرانیک الاولی» می گفتند.

دین لات، خدای ثقیف که فرزندان ثمود بودند در منطقه وسیعی از خاور نزدیک پیش از اسلام مشاهده شده  .در عین حال او خدای بانوی شبانان از حجاز تا صفا و خدای مسافران کاروان ها از مکه تا پترا و پالمیر بود . نام او از روزگاران بسیار کهن ضبط شده و به شکل های گوناگونی در آثار هرودوت ، همچنین در متون آکادی ، متون صفایی، متون پالمیری، متون نبطی و متون آرامی یافت شده  شکل عربی نام او به گذشته و حداقل به زمان عمر بن لوحی قصی بر می گردد ، که اصلاح کننده دین بت پرستی در ابتدای قرن سوم بعد از میلاد در مکه بود.یعنی دوره ای که مدارکی دال بر وجود آئین ال لات در نبطیه ، صفا و در پالمیر وجود دارد.اکنون میدانیم که این اصلاح کننده مدتی را در سرزمین موآب گذرانید که از آنجا مجسمه های خدایانی منجمله هبل را با خود برگرداند.

معنای دقیق نام اللات واضح نیست. دو تفسیر شایان توجه هستند .

تفسیر اول آنرا مشتق از ریشه ل ، ت ، ت  می داند. لغت نویسان عرب هم رای هستند که اللات از فعل « لتّ» به معنی مخلوط کردن یا خمیر کردن غذایی ازآرد جو است. در کتاب «پانتئون»  نشان داده ام که این تفسیر ارتباط آشکاری با « بت حسادت» که در معبد اورشلیم بر پا شده بود دارد که نمی تواند کس دیگری غیر از «آستارته» باشد.« فدیه حسادت» که توسط شوهری که به خیانت همسرش مشکوک بود تقدیم می گردید با آرد جو ساخته می شد.حال ابن الکلبی در کتاب الاثنام، صفحه 10 از یک« لات السویخ« به معنی خمیر کننده آرد جو صحبت می کند که فردی یهودی بود و بخاطر او سنگ چارگوش طایف که سمبل اللات بود این نام را گرفت .از این داستان میتوان نتیجه گرفت که مناسک مذهبی مشابه با مناسک عبری « فدیه حسادت»، در مجاورت سنگ مقدسی که سمبل اللات بوده برگزار می شد. و اینکه بعدها اللات بعنوان یکی از تجلیات متعدد خدای سامی « بعله» در نظر گرفته می شد که آستارته برجسته ترینشان بود.این مدرک دیگری است از سنت سامی که به این خدایان گمنام لقب‌هایی می‌دادندکه این لقب‌ها منعکس کننده مکانها یا شیوه‌های عبادات اختصاصی آنها بود.

تفسیر دوم که اللات را بعنوان همسر الله یا نمونه اولیه او اِل یا ایل مورد بحث قرار می دهد، مشکل را ساده می کند، اللات را شکل مونث الله یا الایلاه می داند که خدای بدون نام در مجمع خدایان پیش از اسلام عرب است.

هر دواین ریشه یابی‌ها امکان پذیر است. اولی بهترین پاسخ را به سنتهای عرب می دهد. دومی بیشتر با سنتهای عمومی سامی هماهنگ است. اللات آنگونه که در طایف دیده می شود ابتدایی ترین ویژگیهای خدایان (بعله) سامی را به نمایش می گذارد در اصل او به شکل یک سنگ سفید نشان داده می شد که در مقایسه با سنگ سیاه مکه(حجرالاسود) بود. متعاقباً او با یک درخت مقدس مرتبط دانسته شد، سپس معبدی برای او برپا شد و این معبد به مکانی برای زیارت تبدیل گردید. اما رقابت بین طایف و مکه و برتری اقتصادی و تجاری آخری (مکه) مانع از آن گردید تا خدای بانوی ثقیف، طایف را به مرکز اجتماع تمامی اعراب تبدیل نماید. مکه قصی ، اصلاح کننده حج و معمار کنفدراسیون قریش سریعاً دیگر مادر- شهرهای شبه جزیره عربستان را در محاق قرار داد. بنابراین ا للات نتوانست چیزی از اعتبار سابق خود را حفظ کند به غیر از عنوان « ربً» به معنی « مادر خدایان» در نقش خود به عنوان خدای باروری به تقلید از بعله که تجسمی از آن بود و «طاغیه» به معنی « الهه برتر» لقبی که هنوز مهمترین نقش دینی که او در بین اعراب نواحی نبطی، صفایی و پالمیری به عنوان الهه جنگ بازی می کرد را منعکس می کرد.

به منظور استحکام قدرت اقتصادی مکه و تقویت نقش آن به عنوان شهر مقدس اعراب، قصی تمامی خدایان عربستان را در کعبه جمع آورد. تثلیثی که بوجود آمد یعنی « منات» ، خدای بانوی اعراب شمالی، ا للات ، خدای بانوی اعراب نجد و «العزی» خدای بانوی کنفدراسیون قریش، همکاری سه قدرت سیاسی موجود در عربستان مرکزی و شمال را از دوران قصی (قرن 5 بعد از میلاد) تا ظهور اسلام نشان می دهد این سه خدا به تجلیات ونوس (زهره) ستاره صبحگاهی و ستاره شامگاهی مربوط بودند. که غالباً با بعل سامی اشتباه شده و از دوران باستان توسط اعراب پرستیده می شد.

اگرچه العزی آخرین عضو تثلیت بود اما بزودی به مهمترین شان تبدیل گردید که این به خاطر نقش او به عنوان خدای بانوی حامی حرم مکه بود. در گسترشی هم عرض، سه درخت مقدس (سمورات) که در حرم العزی در «نخله» واقع در جاده ای که به سمت عراق و سوریه می رفت قرار داشت با این سه خدا، یکسان فرض گردیدند. برتری العزی بر منات و اللات توسط دوگانه (کلمه مثنی) «عُزتان» ، دو «عُزاس» بیان گردید که بر آنها دلالت گردید. درنتیجه توسعه تجاری مکه ،این برتری العزی در منطقه نبطیه یعنی زادگاه قصی و مکانی که اللات مدتها خدای بانوی موردعلاقه ایشان بود آشکار گردید.